جريان حرز يماني
در دار السلام ج2ص12 نقل فرموده است : سيد عابد و زهد پبشه اي ارجمند امير اسحاق استر ابادي فرمود : در راه مکه بودم که گم شدم و از قافله عقب ماندم و کارم به جايي رسيد که از زندگي نااميد شدم و همانند کسي که در حال مرگ است شدم و شروع به گفتن شهادتين کردم :
ناگهان مشاهذه کردم مولاي ما و مولاي جهان يعني جانشين خداوند بر تمام مردم روي زمين " بالاي سرم است .
آن حضرت فرمودند : اي اسحاق " برخيز . برخاستم و ايستادم در حالي که تشنه بودم مرا سيراب فرمود و در پشت سرش بر مرکب سوار کرد . پس شروع به خواندن اين حرز نمودم و آن حضرت که درود خداوند بر ايشان باد اشتباهات ان را اصلاح فرمود تا دعا به پايان رسيد . در اين هنگام مشاهده کردم که در (( ابطح هستم )) از مرکب پياده شدم و آن بزرگوار غايب شدند .
حرز يماني
اللهم انت الملک الحق الذي لا اله الا انت . وانا عبدک ....