امید زندگی
واژه امید زندگی از اصطلاح «احتمال ریاضی وقوع یک رویداد» گرفته شده است که در سادهترین صورت آن را میتوان احتمال وقوع ریاضی یک رویداد مورد انتظار، نامید.
با توجه به تعریف فوق، امید زندگی یا امید ریاضی زندگی بیانگر متوسط احتمالی سالهای زندگی بعد از رسیدن به سنی خاص است. امید زندگی در بدو تولّد معرّف متوسط سالهایی است که یک نوزاد به دنیا آمده، عمر خواهد کرد؛ به شرط اینکه احتمال مرگ او برای سالهای آینده زندگی مانند انسانهای زمان حال باشد.
امید زندگی را میتوان برای هر سنّی محاسبه کرد؛ مثلاً مشخّص نمود، یک مرد 65 ساله به طور متوسط چند سال دیگر عمر خواهد کرد، البته به شرط این که الگوی احتمال مرگ او نیز در آینده مانند انسانهای 65 سال به بالای فعلی باشد.
امید زندگی را به تفکیک زن و مرد محاسبه میکنند؛ زیرا در بیشتر نقاط دنیا امید زندگی زنان بیشتر از مردان است. امید زندگی در کنار شاخصهای درآمد سرانه و سود به عنوان شاخص توسعه تلقّی میشود.
امید زندگی در بدو تولّد به شدّت متأثّر از مرگ سال اوّل زندگی است و به همین دلیل این شاخص مانند شاخص مرگ کودکان زیر یک سال و بلکه فراتر از آن به عنوان یک شاخص بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی تلقّی میشود.
برای محاسبه امید زندگی اطلاع از انداز جمعیت در گروههای سنّی و هم چنین تعداد مرگ در هر گروه سنّی در طی یک سال ضروری است. در ایران اگر چه سرشماریهای مکرر انجام میشود؛ ولی چون ثبت مرگ به طور کامل انجام نمیشود، برآورد معتبری از امید زندگی به دست نمیآید.
با توجّه به محاسباتی که در ایران به عمل آمده است، امید زنده ماندن در سال 1340، رقمی در حدود3/40 و برای سال 1365 حدود 60 سال برآورد شده بود که طبق اعلام منابع رسمی امروزه این رقم به 73 سال در میان زنان و 72 سال برای مردان رسیده است. در همین مدت آمار مرگ و میر کودکان زیر 5 سال از 70 در هزار به 22 رسیده است.
جامع? صنعتی با افزایش مراقبتهای بهداشتی، موجبات افزایش امید زندگی و زنده ماندن را فراهم ساخته است؛ زیرا مسابقه طولانیتری در کاهش مرگ و میر داشتهاند. ولی در کشورهای جهان سوّم چنین نیست؛ و عوامل متعددی این برآیند را دامن میزند. کاهش نزخ مرگ در قرن بیستم منجربه افزایش سریع جمعیت جهانیگردیده است، بطوری که جمعیت جهاناز 1/6 میلیارد نفر در سال 1900 به6/1 میلیارد نفر در سال 2000 رسیدهاست.
نظرات شما: نظر
متن نامه
پسرم! نه گوشهگیری صوفیانه دلیلِ پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق. میزان در اعمال انگیزههای آنهاست.
چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب او است، چون خودبینی، خودخواهی، غرور، عجب، بزرگبینی، تحقیر خلق الله، شرک خفی و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک میکشاند و چه بسا متصدّی امور حکومت که با انگیز? الهی به معدن قرب حق نائل میشود. پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است.
هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیک¬تر باشند و از حُجُب، حتّی حُجُب نور وارستهتر، به مبدأ نور وابستهترند، تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است.
پسرم! از زیر بار مسؤولیت انسانی که خدمت به حق در صورتِ خدمت به خلق است شانه خالی مکن، که تاخت و تاز شیطان در این میدان، کمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دستاندرکاران نیست، و دست و پا برای بدست آوردن مقام، هر چه باشد، چه مقام معنوی و چه مادی مزن، به عذر آن که میخواهم به معارف الهی نزدیک شوم، یا خدمت به عبادالله نمایم، که توجه به آن از شیطان است، چه رسد که کوشش برای به دست آوردن آن.
پسرم! سور? مبارک? حشر را مطالعه کن، که گنجینههائی از معارف و تربیت در آن است، وارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکر کند، و از آنها به مدد الهی توشهها بردارد، خصوصاً آیات اواخر آن از آنجا که میفرماید:
« یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ »(حشر18)
ای آنان که ایمان آوردهاید،از خدا پروا کنید،وهر کس بنگرد برای فردا (یقیامت) چه پیش فرستاده،وتقوای خدا پیشه سازید،خدا بدانچه انجام میدهید آگاه است.
(چه خوبه بعضی از مسئولین و اقازادهاشون از این مرد خدا درس بگیرند ودست از فتنه بکشند...)
نظرات شما: نظر
سِرّ نی در نینوا میماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود
زخمه زخمیترین فریاد در چنگ سکوت
از طرار نغمه وا میماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها میماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بیسوار و بیلگام
در بیابانها رها میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها میماند اگر زینب نبود
نظرات شما: نظر
عاشورا، انفجار سلطه ظلم و ظلمت و طلوع سرخ فرهنگ ایثار در جامعه اسلامی است.
عاشورا، «نه» بزرگ آئین محمّدی به تمام ستمگران تاریخ است.
عاشورا، اوج عرفان و ایثار پاسداران پیام های آسمانی در پهنه گیتی ا ست
عاشورا، مولود اخلاص و ایمان هفتاد و دو شهید ساحل فرات و بزرگ ترین دانشگاه پرورش فدائیان اسلام راستین است.
عاشورا، پیام آزادی انسان از سلطه زر و زور و تزویر است.
عاشورا، پیام بازگشت به ارزش ها، پیام اصلاحات راستین، پیام انقلاب اسلامی، پیام ایمان، آگاهی و آزادی است.
عاشورا، مکتب استقلال، آزادی و حکومت اسلامی است.
عاشورا، قیامی از نوع جنبش های مدنی، قدرت سالارانه و اقتصاد گرایانه نیست.
عاشورا، قیامی خدا محور است که با حاکمیّت جور، جهل و جبر مبارزه می کند و خواهان استقرار دین خدا بر قلّه بلند حاکمیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.
عاشورا، قیامی برای معرفی دین خدا، افشای چهره نفاق، اجرای قوانین الهی و جنبشی بزرگ در جهت اصلاحات اسلامی است.
پرچمدار بزرگ حماسه عاشورا و پیشوای آزادی، خواهان اصلاحات همه جانبه اجتماعی و بازگشت به معیارهای بعثت نبوی و حکومت علوی است.
از دیدگاه او اصلاحات راستین هماهنگ سازی کلیه سیاست های کشور با معیارهای قرآن، سنت و آبیاری تمام نخل های جامعه از فرات شریعت است. وقتی حسین از دسترسی به شریعه فرات ممنوع می شود، نخل-های بلند دین محمّد می خشکد، برترین انسان های روزگار تشنه جان می سپارند، جاهلیّت با تمام مظاهر خود حاکمیّت می یابد و به تمسخر مؤمنان برمی خیزد.
از دیدگاه او:
اصلاحات راستین، حاکمیّت توحید، افزایش اخلاص و گسترش آهنگ خداگرایی در جامعه بشری است.
عاشورا، مقاومت فرزند پیامبر رسول الله در برابر جریان تحریف مکتب و تحمیق امّت اسلامی است.
عاشورا، قیامی برای حمایت از معروف ها و پیکار با منکرات است...
نظرات شما: نظر