سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تلخى این جهان شیرینى آن جهان است و شیرینى این جهان تلخى آن جهان . [نهج البلاغه]
 

 

 

کلام عشق

برخی فرقه‌ها، مانند وهابیت بوسیدن ضریح معصومین (علیهم‌السلام) را شرک دانسته و می‌گویند این یعنی بت‌پرستی است.

صاحبان این ادّعا، برای اثبات این عقیده باطل خود، دلیل‌هایی آورده‌اند که هیچ کدام، ثابت کننده مدعای آنان نبوده و ارزشی هم ندارد، چون شرک و بت‌پرستی آن است که برای خداوند سبحان، شریکی قائل بشویم و به جای او، دیگری را پرستش کنیم. بنابراین‌، ساختن ضریح و بوسیدن آنها  اگر به منظور پرستش صاحب قبر باشد، بدون شک این عمل شرک و مذموم است.[1] امّا اگر برای تعظیم و احترام صاحب قبر باشد، این شرک نیست؛ زیرا هر تعظیمی شرک محسوب نمی‌شود.

به عبارت دیگر: بزرگداشت چیزی که به پروردگار منسوب باشد، تعظیم شعائر به شمار می‌آید که قرآن کریم به محترم شمردن آن سفارش نموده است‌: «وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ [حج/ ‌32] هر که نشانه‌های خدا را بزرگ دارد، همانا آن بزرگ داشت از پرهیزکاری دل‌ها است‌». چنان که لمس نمودن و بوسیدن "حجر الاسود" جزء شعائر الهی است و این کار شرک به حساب نمی‌آید.




بنابراین همان گونه که تخریب قبور و بناها، اهانت و تحقیر صاحب قبر به شمار می‌آید، وجود بارگاه‌، ضریح و بوسیدن آن‌، بزرگ داشت شعائر و احترام به پیامبر، امامان و اولیاء الهی (علیهم‌السلام) است‌ و شیعیان از باب تبرک و برای اظهار علاقه، ضریح را می‌بوسند و منظور از بوسیدن، حاجت روا شدن نیست، بلکه همان اظهار علاقه و مودت است چون این چوب و سنگ و آهن مجاور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) و معصومین (علیهم‌السلام) است و با همین مجاورت، ارزش پیدا کرده است.

مثل پیراهن حضرت یوسف (علیه‌السلام) که وقتی آن را نزد حضرت یعقوب (علیه‌السلام) آوردند آن حضرت، آن را به چشمانش که در اثر گریه بر فراق حضرت یوسف (علیه‌السلام) کور شده بود مالید و بینا شد نه هر پیراهنی ارزش چنین چیزی داشته باشد؛بلکه این پیراهن چون در بدن حضرت یوسف (علیه‌السلام) بوده، اثر شفا بخشی و ارزش بوسیدن پیدا کرده است.[یوسف/ 96]

آیت الله حاج سید شرف الدین عاملی صاحب کتاب «المراجعات»در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیات خانه خدا مشرف شد، سید بزرگوار به نزد شاه رفت تا عید قربان را تبریک بگوید و هنگام ملاقات با او یک جلد کلام الله به شاه  هدیه داد. عبدالعزیز قرآن را گرفت و آن را به عنوان احترام بوسید و بر روی چشمانش گذاشت. سید از این فرصت استفاده کرد و گفت: ای پادشاه چگونه این جلد را می‌بوسی در حالی که آن جز پوست حیوانات نیست؟ ملک عبدالعزیز گفت: غرض من احترام به قرآنی است که داخل آن جلد است نه خود جلد قرآن، سید فوراً گفت: احسنت، ما هم وقتی پنجره را در اتاق پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) را می‌بوسیم می‌دانیم که آهن و چوب هیچ کاری نمی‌توانند بکنند، بلکه غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد ما می‌خواهیم رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌واله‌سلم) را تعظیم و احترام نماییم، همان‎گونه که شما با بوسه زدن بر پوست حیوانات، قرآن را احترام می‌کنید.[2]

--------------------------------

پی نوشت:

‌[1] کتاب آیین وهابیت‌، استاد جعفر سبحانی‌، دفتر انتشارات اسلامی‌
[2] کتاب انگاه هدایت شدم ص 99






::: دوشنبه 93/6/3 ::: ساعت 10:30 صبح :::   توسط علی عرب فیروزجائی 
نظرات شما: نظر