خواب دیدم خواب اینکه مرده ام خواب دیدم خسته و افسرده ام
روی من خروارها از خاک بود وای قبر من چه وحشتناک بود
تا میان گور رفتم دل گرفت قبر کن سنگ لحد را گل گرفت
ناله می کردم ولیکن بی جواب تشنه بودم تشنه یک جرعه آب
بالش زیر سرم از سنگ بود غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود
خسته بودم هیچ کس یارم نشد زان میان یک تن خریدارم نشد
هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت سوره حمدی برایم خواند و رفت
نه شفیقی نه رفیقی نه کسی ترس بود و وحشت و دلواپسی
آمدند از راه نزدم دو ملک
تا بحال در مورد شباهت و تفاوت بین مرگ وخواب فکر کردید؟ایا تفاوت یا شباهتی است؟
همان طور که انسان در خواب متوجه چیزهایى است، در مرگ و پس از مرگ نیز متوجه چیزهاى بیشترى مى شود.
مرگ و خواب، شباهت بسیارى با هم دارند، ولى یک تفاوت عمده و اساسى میانشان هست که آنها را از هم جدا مى سازد و آن این که خداوند هم در مرگ و هم در خواب روح انسان را قبض مى کند، امّا در مرگ دیگر روح به بدن باز نمى گردد و دستگاه مغز انسان تعطیل مى شود، ولى در خواب، فقط بخشى از دستگاه مغز تعطیل مى شود و روح دوباره به بدن باز گردانده مى شود: (اللَّهُ یَتَوَفَّى الاَْنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَّتِى لَمْ تَمُتْ فِى مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِى قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الاُْخْرَى إِلَى أَجَل مُّسَمًّى)(1); خداوند ارواح را به هنگام مرگ به تمامى باز مى ستاند و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد; سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده، نگه مى دارد و ارواح دیگرى را [که باید زنده بمانند]تا سرآمد [وقت]معیّنى باز مى گرداند.
پس خواب برادر مرگ و شکل ضعیفى از آن است. از امام جواد(ع) سؤال شد مرگ چیست؟ فرمود: مرگ همان خوابى است که هر شب به سراغ شما مى آید، جز این که مدّتش طولانى است و انسان از آن بیدار نمى شود تا روز قیامت.(2)
اما: چنان که انسان در خواب چیزهایى را متوجه مى شود، پس از مرگ نیز در مقیاس وسیع تر مسائل را مى فهمد. وقتى انسان مى میرد، پرده از مقابل چشمان او کنار مى رود و عالَمى فراتر از عالم دنیا را مشاهده مى کند. در آن عالَم، محدودیت هاى این عالم وجود ندارد و زمان و مکان در آن جا مطرح نیست. زندگى آخرتى در مقایسه با زندگى دنیایى، بسیار عمیق تر و پر دامنه تر است (وجاءَت سَکرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِکَ ما کُنتَ مِنهُ تَحید * ونُفِخَ فِى الصّورِ ذلِکَ یَومُ الوَعید * وجاءَت کُلُّ نَفس مَعَها سائِقٌ وشَهید * لَقَد کُنتَ فى غَفلَة مِن هـذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطَـاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید)(3); و سرانجام سکرات مرگ، حقیقت را[ پیش چشم او] مى آورد[ و به انسان گفته مى شود] این همان چیزى است که تو از آن مى گریختى و در صور دمیده مى شود; آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است. هر انسانى وارد محشر مى گردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است. [به او خطاب مى شود] تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم و امروز چشمت کاملا تیزبین است.
پی نوشت
(1) زمر، آیه 42.
(2) بحارالأنوار، ج 6، ص 155
(3) ق، آیه 19 ـ 22.
نظرات شما: نظر