[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
 

 

 

کلام عشق


باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست

آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست


اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد                دل را حرم و بارگه خون خدا کرد


محرم آمد و ماه عزا شد                            مه جانبازی خون خدا شد


جوانمردان عالم را بگویید                      دوباره شور عاشوار به پا شد

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ...                    ای به دل بسته ، قدری آهسته

کن مدارا با ، زینب خسته ...               یا حسین مظلوم ...


محرم

ادامه مطلب...



  • کلمات کلیدی : محرم، امام حسین، عاشورا، اردو

  • ::: سه شنبه 91/8/23 ::: ساعت 8:52 عصر :::   توسط علی عرب فیروزجائی 
    نظرات شما: نظر