[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 

 

 

کلام عشق

الهى ! از من آهى و از تو نگاهى .
الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم .
 الهى ! غبطه ملایکه اى را مى خورم که جز سجود نمى دانند، کاش حسن از ازل تا ابد در یک سجده بود.
 الهى ! تا کى عبدالهوى باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم .
 الهى ! سست از آن که مست تو نیست کیست ؟
 الهى ! همه این و آن را تماشا کنند و حسن خود را، که عجیب تر از خود نیافت .
 الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، این دنیا را نمى بیند و آن ، عقبى را.
 الهى ! همه حیوانات را در کوه و جنگل مى بینند و حسن در شهر و ده .
 الهى ! هر که شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پیوسته و دل شکسته ده .
 الهى ! آن که خوب را حباله اصطیاد مبشرات نکرده است ، کفران نعمت گرانبهائى کرده است .
 الهى ! مراجعات از مهاجرت به سویت تعرب بعد از هجرت است و تویى که نگهدار دل هایى .
 الهى ! آن که در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار.

عاشقانه

منبع






::: جمعه 91/1/11 ::: ساعت 3:48 عصر :::   توسط علی عرب فیروزجائی 
نظرات شما: نظر