سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]
 

 

 

کلام عشق

جمه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخود اگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در زمین حیرانم
مانده ام بی تو چراباغچه ام گل ندارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده ودر دست گلایل دارد
تابه کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است وبه عشقت هرروز
می خرم از پسرک هرچه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ؛تنها
تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد






::: سه شنبه 89/6/30 ::: ساعت 4:52 عصر :::   توسط علی عرب فیروزجائی 
نظرات شما: نظر