هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
 

 

 

کلام عشق

بر اساس نظام عقیدتی اسلام،حاکمیت از ان خداست. از طرفی خدای متعال در اداره امور اجتماعی انسانها دخالت مستقیم نمی کند وحاکمیت را به انبیاء و امامان معصوم (ع) واگذار کرده است در موقعیتی که معصوم منصوب از سوی خدا،بر کارهای حاکمیت ندارد چه باید کرد؟ ایا می توان گفت در چنین موقعیتی حکومت را رها کنیم ؟! چنین سخنی مقبول نیست زیرا در جای خودش ثابت شده است که اصل حکومت در هر جامعه ای ضرورت دارد در اینجاست که ولایت فقیه را با استناد به اصل«تنزل تدریجی»ضروری می دانیم  فقیه جامع شرایط بدیل امام معصوم (ع) است با این توضیح در جواب سوال،ولایت فقیه مطلق است یا محدود باید عرض شود ولایت فقیه ولایت مطلق است یعنی؛ولیّ؛همه اختیارات پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم(ع) را در اداره جامعه داراست، مطلق بودن ولایت فقیه به معنای بی قید و بی ضابطه بودن نیست، به این معنی نیست که هر طور فقیه دلش بخواهد  عمل کند بلکه مقصود از«ولایت مطلقه فقیه »

ادامه مطلب...




::: شنبه 90/7/23 ::: ساعت 7:4 صبح :::   توسط علی عرب فیروزجائی 
نظرات شما: نظر