علائم ونشانه های ظهور مهدی موعود (ع) چیست؟.
علائم و نشانههای ظهور را بر دو قسم تقسیم کرده اند: علائم حتمی و غیر حتمی.
یک سری علائم مربوط به وضعیت انسانها در آخر الزمان است. علاماتی که وضعیت مردم آخر الزمان را ترسیم میکند و در روایات به آنها اشاره یا تصریح شده، از این قبیل است: در آن زمان مردم به نماز اهمیت ندهند و به امانتها خیانت کنند و انسانهای گناهکار را بر خود حاکم گردانند و دروغگویی را حلال بشمارند و رشوه و ربا خواری فراوان شود. خانهها را محکم بسازند و دین را به دنیا بفروشند و قطع رحم کنند. زنان، خود را شبیه مردان و مردان، خود را شبیه زنان کنند. فسق و فجور فراگیر شود و بهتان و گناه و طغیان فراوان شود. مسجدها زیبا ساخته شوند و قرآنها زیبا چاپ شود. زنان با مردان در کسب و تجارت شریک شوند.. فسق و فجور ظاهر و علنی شود و مؤمن سکوت کند و کسی حرف او را قبول نکند. جوانان، پیران را حقیر شمارند. لواط و زنا فراوان شود و مال فراوان برای فساد و منکرات خرج کنند. شراب علناً نوشیده شود و آمر به معروف، ذلیل و خوار شمرده شود. راه فساد و گناه باز باشد و کسی مانع آن نشود و راه خیر بسته شود.نمایند) و از این راه درآمد کسب کنند. زنان و دختران به آوازه خوانی بپردازند. حاکمان (کشورهای اسلامی) به اهل کفر نزدیک شوند و با آنان دوست شوند و از اهل خیر و ایمان دوری کنند و خویشاوندان با هم ازدواج کنند (زنا کنند) و زنان بر مردان غالب و حاکم شوند و از راه حرام کاسبی کنند و به مردانشان انفاق کنند. قمار ظاهر و علنی شود. زمانی بیاید که از صورت قرآن بدشان بیآید، ولی از شنیدن موسیقی و ترانه لذت ببرند و همسایه از همسایه بترسد از او ظلم ببیند. مردم زکات مال خویش نپردازند و هرج و مرج فراوان شود. زمانی بیاید که فرزند به پدر و مادر خویش نفرین کند و از مردن آنان خوشحال شود.(1)
علامات دیگر: خروج سفیانی از شام و حمله به مدینه و خسف (فرو رفتن) او در اطراف مدینه، خورشید گرفتگی در نیمههای ماه رمضان(روز سیزدهم و چهاردهم) قیام حسنی؛ فراگیر شدن آتش عظیمی در طرف مشرق؛ صیحه و ندای آسمانی.(2)
پینوشتها:
1 - با استفاده از بحارالانوار، ج52، ص 256، به بعد، با تلخیص؛ منتهی الامال، علامات آخرالزمان.
همان، از صفحه 230 به بعد، منتهی الامال.
نظرات شما: نظر
وصیت آیتالله بهجت؛سوگواری هفتگی برای سیدالشهداء(ع)
مرحوم آیتالله بهجت (ره) در وصیت نامه خود خواستار برپایی مجلس ذکر مصیبت حضرت امام حسین علیهالسلام در مسجد فاطمیه شدهاند.
اگر چه وصیت نامه حضرت آیتالله بهجت مرجع عارف شیعیان که به تازگی دعوت را حق لبیک گفتهاند منتشر نشده است اما دفتر ایشان اعلام کرده است طبق وصیت این مرجع شیعه مراسم هفتگی اقامه عزا و سخنرانی در رثای سالار شهیدان و شهدای کربلا از این هفته عملی میشود.
مرحوم آیتالله بهجت سالها در مسجد فاطمیه واقع در بازارچه گذرخان به تدریس و برپایی نماز جماعت میپرداختند، که مجلس ذکر عزای امام حسین علیهالسلام طبق وصیت روزهای جمعه از ساعت 30/9 تا 11 در این مکان برپا میشود.
حضرت آیت الله بهجت اهمیت خاصی به ذکر مصائب حضرت سیدالشهداء علیهالسلام میدادند و تاثیرات معنوی آن را از نماز شب هم بالاتر توصیف کردهاند.
نظرات شما: نظر
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من عبور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
صبح یک آیینه بر منبر زچشمان تو می گفت
تا ظهور چشم تو چشم انتظارم تا بیایی
سرشماری کن تو در آدینه از گل های پرپر
هم دعا با لاله های بی شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست آقا تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جانفانم گل بکارم تا بیایی
صبحدم با عشق، دستت یا علی دارم که
هرگز لحظه ای چشم از شقایق بر ندارم تا بیایی
بی تو باغ سبز دل ها رنگ پاییزی گرفته
باز هم بر وصل تو امیدوارم تا بیایی
* * *
به گردش ذوالفقار حیدر آید
زمان عمر خناسان سرآید
نسیم دلنشین صبح صادق
طبیب حاذق دل های عاشق
به یک دستش سلاح و حکم قرآن
به دست دیگرش داروی درمان
ولی حَیّ سبحان خواهد آمد
دیانت را نگهبان خواهد آمد
خوشا آنان که از خط ولایت
تلغزد پایشان هنگام غیبت
نظرات شما: نظر
آثار دعا شرح آثار دعا در زندگی فردی و اجتماعی
آثار دعا عبارتنداز
1-نزدیکی به خدا:
«دعا موجب کمال نفس و قرب به خداست. امام صادق (ع) میفرماید: هیچ گاه دعا را ترک نکنید، زیرا عملی را پیدا نمیکنید که مانند دعا موجب نزدیکی به خدا باشد.» (1)
حضرت در جای دیگر میفرماید: « نزد خدا مقاماتی است که بدون دعا و درخواست کردن کسی به آن نمیرسد.» (2)
2-شناخت خدا:
دعا درس تمام عیار خدا شناسی و کلاس توحید و عرفان است.
وقتی نامهای پروردگار مانند رحمان و رحیم و سمیع و بصیر را به زبان جاری میکنیم، اولاً توجه میکنیم که پروردگاری مهربان و شنوا و بینا و آمرزنده داریم، در نتیجه امیدوار به رحمت و آمرزش او میشویم.
ثانیاً دعا کننده سعی میکند صفات خدایی را در خود ایجاد و تقویت نماید. نیز کوشش میکند با همگان مهربان و باگذشت باشد. با دعا انسان از یک سو به مبدأ و معاد متصل میشود و از سوی دیگر فقر و نیاز ذاتی او ظاهر میگردد.
3- سرکوبی نفس:
نیایشگر با ایستادن در پیشگاه حق و با توجه به کبریایی او، در خود، خضوع و خشوع احساس میکند و خدا را به بزرگی یاد میکند. فقط دعا است که فروتنی توأم با مناعت و عزت نفس میآورد.
4-یاد خدا:
در دعاهای وارده نمیتوان دعایی را یافت که از ذکر و یاد خدا خالی باشد. بعضی از اهل معرفت گفتهاند: انسان در دعا و سؤال از خداوند باید حاجت و خواستهاش را وسیله ذکر قرار دهد، نه آن که ذکر را وسیله حاجت، یعنی حاجت باید مقدمه برای ذکر باشد. (3)
5-درک لذت سخن گفتن با محبوب:
مؤمن با دعای خویش، لذت مکالمه با محبوب را ادراک میکند. افتخاری بالاتر از این نیست که بنده بدون واسطه با معبود خود درد دل کند. در این صورت است که دعا کننده حاجتش را از یاد میبرد. امام صادق (ع) میفرماید:« هر گاه دعا کردم و مرا اجابت کرد، عرض حاجت خود رافراموش کردم، چون اجابت کردن حق تعالی، اعظم و اجل است ،اگر چه بنده از خدا جمیع نعمت های ابدی بهشت را بخواهد.» (4)
6-پاکی و پاکیزگی:
دعا کننده در موقع دعا، باید آدابی را رعایت کند، که از جمله آنها، ترک لقمه حرام و صداقت و راستی در گفتار و کردار است. در این صورت مقید میشود که از راه حرام ارتزاق نکند و کسب و کارش ناروا نباشد. پیداست که با این وصف به چه مرحلهای از پاکی میرسد.
7-درمان بیماری:
دعا کننده با دعای خود، تلقین به نفس میکند تا روی پای خود بایستد و از حوادث نهراسد. تلقین به نفس از نظر روان شناسان در بهبود بیماریهای روحی و جسمی مؤثر است.
در مورد «مسیو گوئه» گفته شده: امراض علاج ناپذیر را با اسلوب خاص معالجه میکرد. از جمله روشهای او این بود که جملاتی میساخت و بیمار را موظف میکرد که آنها را در اوقات و اوضاع معینی به ویژه صبح، به محض بیدار شدن تکرار نماید، کار این مرد به جایی رسید که دانشجویان پزشکی پس از فراغت از تحصیل طب، نزد او میرفتند و مدتی شاگردی این پزشک فرانسوی طب ناخوانده را میکردند. این نکته به طور مفصل در پرسش دوازده مطرح خواهد شد.(5)
8-آرام بخشی:ادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
مد (fashion)
مد واژهای فرانسوی و به معنی شیوه و روش و در شکل مصطلح به معنی طریقه موقتی است که طرز زندگی، لباس پوشیدن و دیگر رفتارهای برخی افراد را تنظیم میکند. در جامعه شناسی به رفتار جمعی نو ظهوری که به قدر رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد، مد اجتماعی گویند. (sacial fashion)
مد از آن حیث از سلیقههای شخصی متفاوت است که تا حد معینی، افراد را به اجبار به جانب همگونی (conformity) سوق میدهد. مد به قرارداد نزدیک است، زیرا از تمایل به حیثیت اجتماعی نشأت میگیرد.
طبق نظریه "جورج زیمل" مد همان تغییر غیر متمرکز جنبههای فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی در وضعیت اجتماعی انسان ناشی میشود. از طرفی هر کدام از انسانها دوست دارند از دیگران تقلید کنند و از طرف دیگر مایلند، متفاوت از دیگران باشند. جریان مد به هر دوی این تمایلات توجه میکند. "زیمل" که نظریاتش در مورد مد همچنان مورد استفاده جامعهشناسان است، معتقد است که این تمایلات دوگانه به ماهیت انسانها برمیگردد؛ انسانها از یک طرف دوست دارند عین همسایه خود عمل کنند و از طرف دیگر از او متمایز باشند.
بنابراین مد از نظر جامعه شناسان یکی از راههای مختلف زندگیادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
داستانی زیبا از خوش خلقی حضرت زهرا (علیهاالسلام)
امام حسن عسکری (علیهالسلام) فرموده است: «روزی زنی نزد حضرت فاطمه (علیهاالسلام) آمده و گفت: مادر ضعیفی دارم که در مورد نماز، دچار اشتباهی شده و مرا نزد شما فرستاده است تا از شما مشکل او را سؤال نمایم . حضرت فاطمه (علیهاالسلام) جواب سؤال او را داد . سؤال دوم را پرسید و حضرت فاطمه جواب داد و سؤال سوم را نیز جواب داد تا 10 سؤال کرده همه را جواب فرمود . زن از زیادی سؤالهایش شرمنده شد و گفت: بیش از این شما را به زحمت نمیاندازم و دیگر سؤال نمیکنم .
صدیقه طاهره (علیهاالسلام) فرمود: باز هم بیا و هر چه سؤال داری، بپرس . اگر کسی را اجیر کنند که بار سنگینی را تا ارتفاعی بالا ببرد، ولی در مقابل، به عنوان پاداش و مزد به وی صدهزار دینار طلا بدهند، آیا در مقابل چنین اجرتی این کار، یعنی حمل بار سنگین، برایش دشوار خواهد بود؟ آن زن پاسخ داد: نه .
حضرت فرمود: هر پرسشی که پاسخ میدهم، به بیش از فاصله زمین و عرش (همانند) جواهر و لؤلؤ پاداش میگیرم . پس مسلم است که تو هر قدر سؤال کنی، برای من هیچ گونه ناراحتیادامه مطلب...
نظرات شما: نظر
ما خیل بندگانیم ما را تو میشناسی
هر چند بیزبانیم، ما را تو میشناسی
ویرانهئیم و در دل گنجی ز راز داریم
با آنکه بینشانیم، ما را تو میشناسی
با هر کسی نگوئیم راز خموشی خویش
بیگانه با کسانیم ما را تو میشناسی
آئینهایم و هر چند لب بستهایم از خلق
بس رازها که دانیم ما را تو میشناسی
از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو میشناسی
از ظن خویش هر کس، از ما فسانهها گفت
چون نای بیزبانیم ما را تو میشناسی
در ما صفای طفلی، نفسرد از هیاهو
گلزار بیخزانیم ما را تو میشناسی
آئینهسان برابر گوئیم هر چه گوئیم
یکرو و یک زبانیم ما را تو میشناسی
خطّ نگه نویسد حال درون ما را
در چشم خود نهانیم ما را تو میشناسی
لب بسته چون حکیمان، سر خوش چو کودکانیم
هم پیر و هم جوانیم ما را تو میشناسی
با دُرد و صاف گیتی، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم کشانیم ما را تو میشناسی
از وادی خموشی راهی به نیکروزی است
ما روز به، از آنیم ما را تو میشناسی
کس راز غیر، از ما نشنید بس «امینیم»
بهر کسان امانیم ما را تو میشناسی
نظرات شما: نظر